۲۴۰.ای خاطرات اولین و اخرین دلداگیم...

نشسته ام به در نگاه می کنم دریچه آه می کشد تو از کدام راه می رسی خیالِ دیدنت چه دلپذیر بود جوانی ام دراین امید پیر شد نیامدی و دیر شد. 

هوشنگ ابتهاج

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.