۹۸.نرگس

عاشق گل نرگسم...

تو هم...مگه نه؟

امروز پشت چراغ قرمز یه دسته دیدم...دست یه خانومی پشت موتور:)

چه لبخند قشنگی داشت...

نگاش کردم...بهم لبخند زد:))

تو مسیر برگشت...ساعت شیش

میدون ونک...

میون گلاش  چشمم خورد به دسته های نرگس

یاد تو افتادم

کاش الان میشد یه دسته نرگس بخرم...

دعوتت کنم کافه انس

برات یه دسته نرگس بیارم...

با صدای اون اقاهه که قیمت نرگسارو میپرسید سرمو میارم بالا

یه دستش کیفه...با کت سرمه ای

از قیافش خستگی میباره

یه دسته نرگس میخره و میره

لبخند میزنم:)

درسته تو نیستی که برات نرگس بخرم...

اما عوضش خیلی دوستت دارم

مگه نه؟؟

لبخند میزنم...

میرم جلوتر

"اقا؟این کاکتوسا چند؟؟؟..."

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.