۹۴.شاید تو قشنگترین اشتباه زندگیم بودی..

شاید تقصیر تو بود...که زیاد دوست داشتنی بودی

شایدم تقصیر من...که نتونستم دوست نداشته باشم...

شایدم تقصیر تو بود...که همیشه بیشتر از من خوب بودی...

شاید تقصیر تنهاییامون بود...

شاید تقصیر شباهتمون...

شایدم تقصیر دلامون بود...

دلامون؟

نه...دل من...دل من اشتباه کرد که لرزید...

تو مقصر نبودی...

تو فقط زیادی خوب بودی واسه این دل لعنتی...

من فقط یه اتفاق دوست داشتنی بودم واست...

اما تو...

شدی یه جزءی از این زندگی

شدی یه بخش از حافظم...

شدی یه تیکه از قلبم...

حالا دیگه شدی...همین بغض لعنتی تو گلوم

تقصیر تو نبود...

دل من بود که خیال بافی کرد...

یادش رفت واسه دل تو فقط یه اتفاقه...

یادش رفت  اونی نیست که فکر میکنه...

گاهی وقتا میکنم...نکنه تو اشتباهی که دارم همیشه دنبال خودم میکشمش...

ولی تو اگه اشتباهم باشی قشنگی...

قشنگترین اشتباهی که بازم حاضرم تکرارش کنم...

دلم دوست نداشتن تورو بلد نبود...

تو درست وسط روزای سخت اومدی...

تو خوب بودی...خیلی خوب...

من  نتونستم خودمو بیشتر از تو دوست داشته باشم...

شاید بزرگترین اشتباهم همین بود!

تا وقتی نفس بکشی یه گوشه این دنیا...

خوشبختم

تا وقتی لبخند بزنی...خوشبختم

تو واسه من یه اتفاق نبودی...

واسم زندگی بودی...

گریه بودی...

خنده بودی...

هنوزم قد همه اون روزایی که خیالبافی کردم نگرانتم...

قد همه اون روزا واسه این دل لعنتی مهمی...

شاید...شاید یه روزی بتونم به خودم بیشتر از تو فکر کنم...



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.