۹۳

اصلأ ما عادت داریم به ترجمه کردن رفتار دیگران ، اگه اینطور نبود ، اگه تا تقی به توقی نمیخورد از رفتارای کسی که به تازگی یکجای زندگیمون پیداش شده برداشت های عاشقانه نمیکردیم، و بعضی شب ها تا صبح روی فلان حرف یا رفتارش حساس نمیشدیم و داستانی که دوست داشتیم نمی ساختیم و ذوق نمی کردیم این همه آدم اسیر عشق های یک طرفه اطرافمون نبودن...

اشتباهمون اینه که فرصت نمیدیم آدما به زبون بیان، تا نگاه مهربون دیدیم خیال میکنیم عاشقانست!  تا کمی توجه و حمایت دیدیم دلمون به عشقی گرم میشه که توی ذهنمون ساختیم و باورش کردیم تا اسمش رو صدا کردیم و تو پاسخ "جانم" شنیدیم دلمون لرزید و عشق اومد نشست روی شونه هامون..

اما این برداشت های اشتباه یکجا راه درست رو پیدا میکنن و دستشون روو میشه، اون وقت اسمش رو میذارن "سوء تفاهم" و هیچ کاری هم از دستت برنمیاد ، 

وقتی کسی اسمش رو صدا زد و جانم شنید ،وقتی نگاه هایی که تو تحویل گرفتی به دیگری سپرد، وقتی فهمیدی آهنگ عاشقانه ای که برات فرستاد برای دیگران هم ارسال شده ،...وقتی به خودت اومدی و دستِ پیش بینی هات رو شد.... تازه اون وقت میشینی و کلاف دلخوشی هات رو می شکافی ، غصه میخوری و به حماقت خودت توی آینه میخندی

 اما یاد میگیری تا آدما با زبون خودشون خیلی چیزهارو نگفتن از رفتارای نامفهوم و اتفاقای پیش پا افتاده ی عادی، چیزی که دلت میخوادُ نسازی و ناراحت یا دلخوش نشی!


لطفأ جوری خیالبافی کنید 

که وقتی حقیقت 

رو فهمیدید 

تلخیش 

حال زندگیتون رو بهم نزنه !

میلاد اویسی 


نظرات 1 + ارسال نظر
لیلی 1396/10/19 ساعت 18:44

جالب بود مرسیییی
ولی واقعیت کاملا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.