۳۱.دلم واسه خودم میسوزه:(((

به خودم فکر میکنم...دروغ چرا...دلم میسوزه واسه خودم...خیلی دلم میسوزه...اخه هیچ وقت این روزا رو تصور نمیکردم واسه خودم...هیچ وقت فکر نمیکردم اینجوری بشه...اخه حقم نبود این...ولی خوب زندگیه...غیرقابل پیش بینی...سخت نمیگیرم...شایدم میگیرم...ولی هرجوری حساب میکنم میبینم نباید انقدر بد همه چی تموم میشد...

چارلی چاپلین میگه...هیچی نیست که اخرش بد تموم بشه...اگه هم بد باشه بدون هنوز اخرش نرسیده...اما واسه من اینجوری نبود...اگه میدونستم اینجوری تموم میشه بازم شروع میکردم؟؟؟

خدا جون چقدر  خوبه ما آدما ته_ته هیچی رو نمیدونیم!!

+السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

یه روزایی فکر میکردم منجی زندگی من تو میشی اقا...اما نشد....میدونم لیاقتشو نداشتم...اما تو که اقای خوبی ها هستی:((((

فکر میکردم دستامو میگیری...نشد اقا...نشد...

هوا داشته باش...دلم بد جوری گرفته:(

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.