7.یه چیزی شبیه تکیه گاه

امشب هم از همون شباییه که دیر صبح میشه...

دیر میگذره...ولی بالاخره میگذره!

سخت ترین شبا هم صبح شدن واسم....

فقط یه چیزی امشب ثابت شد واسم...اینکه خودم باید زجر بکشم تا بشه!وگرنه اونی که باید...بیخیال:)

زندگی همیشه اونی نیست که ما بخوایم...باید قبول کنم جبرشو....حسرت دیگه چیزیو عوض نمیکنم!فقط دیوار فروریخته وجودمو داغون تر میکنه....

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.