هیچ تر از هیچ تر از هیچ تر...:(

بازم تعطیلات و نفس کشیدن کنار مامان و بابا

مدتهاست ازش خبری نیست

گاهی باورم نمیشه این همون آدمیه که همیشه بود

همون ادمی که وقتی بهش میگفتم یه روزی درگیر کار و زندگی میشی میخندید و مسخره بازی درمیاورد...

دارم سعی میکنم قبول کنم

هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست

حتی اون...

وقتی به همه حرفام...همه کارام...همه چیزایی که برای اولین بار بهش گفتم فکر میکنم بغضم میگیره

یه بار بهش گفتم هیچی ازت نمیخوام

فقط پشیمونم نکن...از اینکه بهت اعتماد داشتم پشیمونم نکن.....

پشیمونم نکن لعنتی....پشیمونم نکن

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.