از نگاه بابا این روزا متنفرم
از زخم زبوناش
به ظاهر دل سوزوندناش
اجباراش
اینکه کارشو میکنه و اخر میگه
من با تو کاری ندارم خودت میدونی!!
هه
از این روزا متنفرم